مراقب باشید با مخ به زمین نخورید!
به گزارش مجله تور یک روزه، این روزها آدم ها در زندگی شان سرازیری های زیادی تجربه می نمایند. زندگی برای خیلی ها بسان بالارفتن از یک سطح شیبدار پر از سنگلاخ است که آدم را از نفس می اندازد تا به مقصد برساند.
به گزارش خبرنگاران، روزنامه جوان در ادامه نوشت: یکی در سراشیبی اقتصاد گیر نموده و نای بالا رفتن ندارد و زورش به سنگریزه هایی که فقط پول را می شناسند، نمی رسد و درمانده شده است. یکی زورش به تربیت بچه هایش نمی رسد. نسل به اصطلاح خودشان گنگ که همان خفن خودمان است، خیلی عجیب و پیچیده اند و خیلی از والدین در ارتباط با آن ها در سربالایی بحران قرار دارند. یکی هم همین حالا در سربالایی بیماری واقع شده است و باید با یک ویروس جدی یا بیماری سخت مقابله کند و جان سالم بدر ببرد، ولی به قول معروف پس از هر سربالایی یک سرازیری هست که خستگی را از تن بدر کند و لباس شادی و آرامش بر تن بنشاند.
سربالایی ها را همه می شناسند، اصلاً هر کدام از ما برای خودمان یک پا همنوردیم در پیمودن راستا سخت زندگی، ولی شناختن سرازیری هاست که هنر می خواهد. اینکه حالا در سرازیری موفقیت افتادیم یا جایی دری از حکمت به رویمان باز شد و توفیق اجباری به دست آوردیم، چه کنیم تا باز هم به سلامت راستا را طی کنیم. این سرازیری ها در زندگی همه اتفاق افتاده است. فقط کافی است با دقت آن را بنگریم و واکاوی کنیم. شما اگر در سراشیبی افتادی، چطور بقیه را با خودت همراه می کنی؟ اصلاً کسی را در دویدن به سمت پایین با خودت می بری؟
ناگهان یک ارث قلنبه می رسد
همه ما در شرایط یکسان زندگی می کنیم و زندگی برای همه دشواری های خودش را دارد، ولی این وسط برای بعضی ها یک راه میانبر ایجاد می گردد و در میانه راه بهشان یک ارث قلنبه می رسد. یکی یکهو صاحب خانه می گردد. یکی ماشین می خرد و یکی بازار کسب و کار راه می اندازد. یکی پول هنگفت به حسابش می آید و خلاصه ره صد ساله را یک شبه طی می نماید.
اگر شما در این دسته از افراد قرار دارید، بهتر است مراقب آورده طبیعی خود باشید. شما می توانید با آن پول هر کاری بکنید. حالا اینکه چه کنید به قدرت اختیار شما بستگی دارد. اینکه دیگران را در این پیروزی سهیم نمایید یا نه بستگی به روحیه نوع دوستی شما دارد. اگر پسر هستید و طبق قانون به شما ارث بیشتری رسیده میل خودتان است که آن را به طور مساوی با خواهرتان تقسیم کنید یا نه. انتخاب با شماست! اینکه خوشگذرانی کنید یا یک کارآفرین دغدغه مند باشید. رث را آتش بزنید یا معامله پر سودی برای جهان و اخرت خود مهیا کنید.
به واسطه آشنابازی کاری خوب پیدا می کنید
شما و چند نفر دیگر با هم برای یک مصاحبه استخدام به شرکتی معتبر می روید. در این میان شما با یک واسطه به مدیر شرکت معرفی شده اید. در واقع با شما در مقام مهمان برخورد می گردد و ممکن است پذیرایی هم بشوید. برنده این بازی شما هستید. در سراشیبی یافتن شغل زودتر از همه به خط خاتمه می رسید، ولی آیا قدر این موقعیت را می دانید؟ چقدر به اعتبار و آبروی فرد واسطه شونده فکر و سعی می کنید او را برای انتخاب و معرفی شما به شرکت مطمئن کنید؟ چقدر از آن معرفی که برگه شانس شماست، برای عملکرد بهتر استفاده می کنید و چقدرش را برای سوءاستفاده های اقتصادی و فرار از کار؟ چون کسی حق ندارد به شما بگوید بالای چشم شما ابروست! آیا کاری که بعضی از ما بهتران می نمایند، همین سوءاستفاده از قدرت نفوذ واسطه نیست؟ خیلی از آن ها به جای اینکه از فرصت نابرابر برای موفقیت استفاده نمایند، برای سوءاستفاده از موقعیت بهره می برند و خیلی وقت ها به وسیله همان نفوذ قدرت به خواسته های نامشروع خود می رسند. حالا که بخت به شما روآورده، سعی کنید با ملاحظات وجدانی از آن بهره ببرید.
اگر مراقب نباشید با مخ به زمین می خورید!
بعضی ها خودبه خود برنده هستند. آن ها نان پولداری یا معروفیت و مقام والدین یا اقوام خود را می خورند. یکی جایی استخدام می گردد که ربطی به تحصیلاتش ندارد. یکی دانشگاهش به شهر محل سکونتش منتقل می گردد بی آنکه آب از آب تکان بخورد. یکی روی کرسی پزشکی می نشیند بی آنکه چند سال آبی در دلش تکان خورده باشد. یکی وام کلان می گیرد، بی آنکه پرونده اش حداقل های مدارک مورد احتیاج را دارا باشد. یکی مدیر می گردد بدون اینکه سابقه کافی داشته باشد. یکی یک شبه رئیس می گردد بی آنکه تا حالا کتابی خوانده یا گروهی هر چند کوچک را مدیریت نموده باشد.
بعضی ها با نفوذ کسب و کار راه می اندازند. تجارت راه می اندازند و بدون سنگ اندازی های معمول اداری به خواسته های خود می رسند. آن ها به آرزوهای ریز و درشت خود می رسند، در حالی که از میانبرها استفاده نموده اند و در هوش و توانایی چیزی از دیگران افزون تر ندارند.
حالا که با نفوذ، قدرت و معروفیت اطرافیان خود به جایی رسیده ای، حواست باشد دچار غرور نشوی که فکر کنی هر چه داری از کوشش و سحرخیزی های خودت است. تو در راستا موفقیت چیزی داشته ای که دیگران نداشته اند و همین تو را برتر نموده است. پس بهتر است قدر این موقعیت را بدانی و از این فرصت برای موفقیت بهتر و یاری به بقیه بهره ببری نه برای تهدید و تحقیر دیگران.
شما که بدون هیچ دردسری وام کلان می گیری، بهتر است به جای خرید خانه در کشورهای همسایه کسب وکاری راه بیندازی که حداقل چند نفر آدم معمولی کنارنان بخورند.
اگر پدر یا مادر استاد دانشگاه داری، بهتر است از این موقعیت برای رشدت استفاده کنی، نه اینکه فخر بفروشی. درست است که سرازیری و زود رسیدن لذت بخش است، ولی چطور به مقصد رسیدن هم مهم است. اگر مراقب نباشی با مخ زمین می خوری.
فضای مجازی هم یک میانبر است
این موهبت به طور طبیعی و عادلانه میان همه تقسیم شده است. یک موقعیت برابر برای آدم های معمولی و آدم های خاص. برای این یکی باید علم کافی داشته باشی آن وقت می توانی کسب و کار راه بیندازی یا زودتر راستا معروفیت را طی کنی. یادتان می آید؟ یک روز آدم های معروف را باید در بازار دنبال پوسترهای شان می گشتیم. یا امضاگرفتن از نویسنده محبومان یک رؤیا بود. یا چه کسی فکر می کرد بگردد در صفحه مدیر شرکت یا سازمان پیغام خصوصی داد و درخواست شخصی بیان کرد؟ فضای مجازی در عصر نو برای همه یک میانبر به شمار میرود. حالا کافی است از این فرصت استفاده بهینه کنید و زودتر به اهداف خود برسید. به شرط آنکه در سرازیری افتادید گازش را نگیرید که ته دره سقوط کنید. شما یک صفحه در اختیارتان است که می توانید هر آنچه را مایل بودید به خورد مخاطبانتان بدهید. می توانید یک شاعر باشید یا یک نظریه پرداز اجتماعی. می توانید یاد بدهید و بیاموزید یا می توانید زندگی شخصی خود را در معرض دید بگذارید و از روزمرگی های غیرواقعی، اما لاکچری خود پول پارو کنید. مثل بلاگرهایی که هر مزخرفی را به خورد مخاطب می دهند و برای ادامه کار و کسب درآمدشان به تک تک مخاطبان احتیاج دارند. این دیگر به منش و انتخاب شما بستگی دارد.
منبع: خبرگزاری ایسنا