مادربزرگ های تنها

به گزارش مجله تور یک روزه، در حالی که در گذشته سالمندان اغلب متأهل و دارای فرزند یا فرزندانی بودند که مسئولیت نگهداری از آنان را به عهده می گرفتند، در حال حاضر و به خصوص برای سال های آینده با پدیده سالمندان هرگز ازدواج نکرده مواجهیم.

مادربزرگ های تنها

به گزارش گروه رسانه های خبرنگاران، به نقل از جوان در حالی که در گذشته سالمندان اغلب متأهل و دارای فرزند یا فرزندانی بودند که مسئولیت نگهداری از آنان را به عهده می دریافتد، در حال حاضر و به خصوص برای سال های آینده با پدیده سالمندان هرگز ازدواج نکرده روبرویم؛ اینجا هم دوباره با پدیده زنانه بودن روبرویم چراکه تعداد زنانی که به تجرد قطعی می رسند بیشتر از مردان مجرد سالمند است. از نگاه جامعه شناسان زمانی فردی که هرگز ازدواج نکرده و امیدی هم به ازدواج نداشته باشد به تجرد قطعی رسیده است

هر تار از مو های سفیدش حکایت از سنگ زیرین آسیاب شدن دارد و هر چین روی پیشانی اش هزاران غصه و قصه را روایت می کند که تا به امروز دیده و چشیده است. حالا دوران سالمندی اش را طی می کند. روزگاری که باید به پاس یک عمر تلاش و تجربه آرامش و آسایش را بچشد و در روز های پایانی عمر از باقی مانده زندگی اش لذت ببرد، اما واقعیت آن قدر ها هم شیرین نیست. مادربزرگ بعد از مرگ پدربزرگ سال هاست طعم گس تنهایی را زیر زبانش دارد و سختی ها و بار زندگی را باید به تنهایی بر دوش بکشد. تنهایی سرنوشت بخش عمده ای از زنان سالمند کشورمان است به گونه ای که جمعیت زنان سالمند مجرد و تنها نسبت به مردان سالمند دو برابر است. پیش از این نیز فرید براتی سده، رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان گفته بود بر اساس آمار در سال 1400 به ازای هر 100 زن سالمند، 88 مرد سالمند خواهیم داشت. این آمار ها حکایت از آن دارد که با پدیده زنانه شدن سالمندی در آینده روبرو خواهیم بود و به واسطه آنکه زنان سالمند اغلب شانس کمتری برای ازدواج و درآمدن از تنهایی دارند، شاید سال های آینده شاهد شکل گیری خانه های سالمندان زنانه ای باشیم که خیل زنان سالمند تنها، سال های پایانی عمر خود را در آنجا می گذرانند.

پدربزرگ ها و مادربزرگ ها برکت خانه هستند و وجودشان مایه آرامش است، اما آمار ها نشان از این دارد که جمعیت کشورمان با شتابی قابل تأمل به سمت پیری و سالمندی حرکت می کند و نسبت تعداد جوانان به سالمندان در آینده ای نه چندان دور به گونه ای خواهد شد که کسی نیست از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها مراقبت کند.

طبق آمار های رسمی منتشر شده تا 20 سال آینده بیش از 15 درصد جمعیت کشور ما را سالمندان تشکیل می دهند. تا 30 سال آینده نیز از هر چهار نفر، یکی بالای 60 سال است و ما با پدیده سونامی سالمندان روبرو خواهیم شد. بر اساس گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت رفاه، به ازای هر 100 نفر زن سالمند، 97 مرد سالمند وجود دارد. این تغییر آمار زنان سالمند نسبت به مردان سالمند در سال های آینده می تواند جدی تر هم بشود به گونه ای که پیش از این فرید براتی سده، رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان گفته بود بر اساس آمار در سال 1400 به ازای هر 100 زن سالمند، 88 مرد سالمند خواهیم داشت. چرایی تفاوت معنادار آمار زنان و مردان سالمند هم به پدیده ای موسوم به امید به زندگی بازمی شود.

تفاوت 5 ، 3 ساله امید به زندگی در زنان و مردان

میانگین امید به زندگی مردان 5، 72 سال است، اما امید به زندگی زنان 76 سال است. بالاتر بودن سن امید به زندگی در زنان نشانه ای از مراقبت های بهداشتی و سلامتی بیشتر زنان است، اما افسردگی در بین زنان پدیده ای شایع تر است به گونه ای که طبق آمار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی 8 ، 16 درصد زنان و حدود 10 درصد مردان دچار افسردگی هستند. این در حالی است که زنان در حوزه سلامت سالمندی با 9 ، 40 درصد بیشترین شرایط افسردگی را دارند. اما ببینیم چرا زنانه شدن سالمندی موضوعی حائز اهمیت تلقی می شود و این پدیده چه تبعاتی را بر جای خواهد گذاشت.

این پفراینده به دنبال نگاه جنسیتی به پدیده سالمندی نیست. سالمندان چه زن و چه مرد به عنوان بخش مهمی از جامعه ما تلقی می شوند و باید برنامه ریزی های مناسبی برای روبروه با پدیده سالمندی در کشور صورت گیرد تا مبادا پدربزرگ ها و مادربزرگ ها سال های پایانی عمرشان را در زحمت و مضیقه بگذرانند. هدف این پفراینده از بررسی زنان شدن پدیده سالمندی، زوایای کمتر مورد توجه قرار گرفته این پدیده است. به دیگر معنا زنان سالمند نیاز ها و شرایطی متفاوت از مردان سالمند دارند و آمار ها و ارقام درباره سلامتی جسم و روان زنان سالمند از یک سو و از سوی دیگر شرایط زندگی و نیاز های این بخش از جامعه با عنایت به عدد و رقم بزرگ تری که به خود اختصاص داده اند، امری حائز اهمیت است که می تواند بر کیفیت زندگی زنان سالمند تأثیر بگذارد.

تنهایی مطلق در زنان سالمند مجرد

در حالی که در گذشته سالمندان اغلب متأهل و دارای فرزند یا فرزندانی بودند که مسئولیت نگهداری از آنان را به عهده می دریافتد، در حال حاضر و به خصوص برای سال های آینده با پدیده سالمندان هرگز ازدواج نکرده روبرویم؛ اینجا هم دوباره با پدیده زنانه بودن روبرویم چراکه تعداد زنانی که به تجرد قطعی می رسند بیشتر از مردان مجرد سالمند است.

از نگاه جامعه شناسان زمانی فردی که هرگز ازدواج نکرده و امیدی هم به ازدواج نداشته باشد به تجرد قطعی رسیده است. به باور جمعیت شناسان واژه تجرد قطعی برای افرادی به کار می رود که بدون حتی یک بار ازدواج، وارد سن 40سالگی شده اند و از آنجا که احتمال مجرد ماندن این افراد بسیار بیشتر از ازدواج است، در محاسبه شاخص تجرد قطعی از آمار این بخش از جامعه بهره می برند و ورود به سن 50 سالگی احتمال ازدواج را تقریباً به صفر نزدیک می کند. مقایسه های آماری در جامعه ما از یک سو نشان دهنده افزایش آمار تجرد قطعی است و از سوی دیگر بر زنانه بودن این پدیده تأکید دارد.

در حالی که آمار تجرد قطعی در سال 1375 برای مردان حدود 1، 1 درصد و برای زنان 2، 1 درصد بوده، در سال 1395 به 3 ، 2 درصد برای مردان و 7، 3 درصد برای زنان رسیده است؛ این آمار نشان می دهد فرایند افزایشی تجرد قطعی در زنان، بسیار بیشتر از مردان بوده، به طوری که طی سال های 1375 تا 1395 این شاخص برای مردان، حدود دو برابر شده، اما برای زنان بیش از سه برابر بوده است. بنابراین در سال های آینده بخشی از زنان سالمند زنان هرگز ازدواج نکرده اند و بخشی دیگر نیز زنانی هستند که ازدواج کرده اند، اما پیش از آنکه فرزندی داشته باشند طلاق گرفته اند. این مسائل پدیده بالا بودن نسبت زنان سالمند به مردان سالمند را مهم تر و پیچیده تر می کند. بر این اساس بخشی از زنانی که در سال های آینده به سنین سالمندی می رسند هیچ خانواده و خویشاوندی ندارند و در تنهایی مطلق به سر می برند. این تنهایی به معنای افزایش احتمال آسیب های روحی و روانی و به تبع آن آسیب های جسمی در این زنان است و از آنجایی که هیچ کس برای پذیرش سرپرستی آنان وجود ندارد، دولت و نهاد های اجتماعی باید این مسئولیت را به عهده بگیرند.

مردان سالمند یک چهارم زنان سالمند تنها هستند

در سبک های جدید زندگی سالمندی و تنهایی انگار همزاد یکدیگر شده اند. به بیان دیگر در حالی که در سنین سالمندی افراد نیاز بیشتر به همراهی و حضور اعضای خانواده در کنار خود دارند در سبک های جدید زندگی سالمندان تنها شده اند و این تنهایی به عنوان یکی از مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت زندگی سالمندان، مطرح می شود این تنهایی در زنان سالمند به مراتب گسترده تر است. آمار زنان سالمندی که تنها زندگی می کنند سه تا چهار برابر مردان سالمند تنهاست و این پدیده می تواند چالشی جدی برای این جمعیت و همچنین جامعه به وجود آورد. آمار می گوید در حال حاضر یک پنجم معادل 20 درصد زنان سالمند یعنی 700 هزار نفر زن سالمند، تنها هستند، اما این آمار در مردان یک چهارم زنان است.

علاوه بر این اگرچه امید به زندگی در زنان بیشتر از مردان است، اما امید به زندگی توأم با سلامتی در زنان بالا نیست. زنان سالمند اغلب با مسائل جسمی و حرکتی دست و پنجه نرم می کنند و همین مسئله هم می تواند زندگی آن ها را در جمع خانواده تحت تأثیر قرار دهد. به بیان دیگر برخی خانواده ها به واسطه مسائل جسمی سالمندان توانایی و شرایط نگهداری از آنان در کانون خانواده را ندارند و آن ها را به مراکز شبانه روزی نگهداری از سالمندان می سپارند؛ جایی که حضور در آن روحیه و سلامت روان زنان سالمند را به شکلی جدی تحت تأثیر قرار می دهد. به بیان دیگر فقدان نظام مراقبتی و حمایتی از سالمندان و فقدان بیمه های مراقبتی باعث می شود بسکمک از زنان سالمند اغلب سال های طولانی را با بیماری و درد طی کنند. علاوه بر این ها زنان سالمند اغلب شاغل نیستند و حقوقی دریافت نمی کنند مگر اینکه تحت حمایت نهاد های حمایتی همچون کمیته امداد یا بهزیستی باشند. به همین خاطر هم هست که این زنان بیشتر از مردان سالمند تحت فشار های مالی و مالی قرار دارند و اغلب موارد برای تأمین هزینه های زندگی خود محتاج دریافت کمک دیگرانند.

تعداد سالمندان زن در کشور افزایش بیشتری نسبت به مردان سالمند داشته است

نزدیک به 10 درصد جمعیت ایران، سالمندان (افراد بالای 60 سال) هستند. در سال 1355 پنج درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل می دادند و در طول 40 سال گذشته، نسبت جمعیت دو برابر شده است.

بررسی ها نشان می دهد در سال 1420 دو برابر شدن جمعیت سالمندان را تجربه خواهیم کرد، یعنی جمعیت سالمندان به 20 درصد می رسد و این دوبرابر شدن، در سال های پس از 1420 در مدت زمان کوتاه تری اتفاق خواهد افتاد. این در حالی است که در کشور های پیشرفته دنیا که منابع بیشتری از ما دارند دو برابر شدن جمعیت سالمندی در طول 100 سال اتفاق افتاده است؛ این امر نشان می دهد که ما فرصت چندانی نداریم و الان نیز در خصوص مراقبت های سالمندان شرایط مان مطلوب نیست. باید سالمندی سالم و فعال در جامعه اتفاق بیفتد؛ این اتفاق نمی افتد مگر اینکه از بدو تولد تا سالمندی بتوانیم سبک زندگی سالمی داشته باشیم. آن چه باید اتفاق بیفتد مراقبت های بهداشتی و سبک زندگی سالم است. به بیان دیگر اگر مردم ما سالم پیر شوند، مسئله ای با افزایش جمعیت سالمندی نخواهیم داشت. پدیده دیگری که در حوزه سالمندی شاهد هستیم زنانه شدن سالمندی کشور است. یعنی سالمندان زن در کشور افزایش بیشتری نسبت به مردان سالمند داشته و تعداد مردان متأهل نسبت به زنان بیشتر است، شاید، چون بیشتر مردان بعد از فوت همسر در سنین بالا ازدواج می کنند. بررسی ها نشان می دهد 80 درصد مردان سالمند در کشور متأهل هستند و میزان تأهل در زنان سالمند حدود 40 درصد است. موضوع دیگر اینکه معمولاً زنان منبع درآمد ندارند و باید به این قضیه توجه کرد که افراد در سنین سالمندی فقط نیازمند مسائل درمانی نیستند بلکه به خدمات رفاهی هم نیازمند هستند و باید به این گروه توجه ویژه داشت.

فقط نیمی از زنان سالمند همسر دارند

در حال حاضر حدود 49 درصد از سالمندان ایران مرد و 51 درصد زن هستند و پیش بینی ها نیز نشان می دهد با گذشت زمان، سهم زنان سالمند بیشتر از مردان خواهد شد چراکه امید زندگی زنان بیش از مردان است. علت افزایش امید به زندگی در زنان به عواملی، چون سبک زندگی، شرایط بیولوژیکی و علت کاهش امید زندگی در مردان به عواملی، چون مرگ و میر های ناشی از اعتیاد، الکلیسم و سوانح و تصادفات مرتبط است. آمار های سال 95 نشان می دهد 91 درصد از مردان سالمند دارای همسر، حدود 7 درصد بدون همسر در اثر فوت، 8، 0 درصد بدون همسر در اثر طلاق و 7، 0 درصد مجرد هستند. همچنین 54 درصد از زنان سالمند دارای همسر، 44 درصد بدون همسر در اثر فوت، 4، 1 درصد بدون همسر در اثر طلاق، و 1، 1 درصد مجرد هستند. در این آمار ها تفاوت چشمگیری میان جمعیت مردان سالمند متأهل و زنان سالمند متأهل وجود دارد که علت آن به مرگ و میر بالای مردان و اختلاف سنی زوجین در بدو ازدواج بازمی شود. همچنین حدود 86 درصد از خانوار های ایرانی مرد سرپرست و حدود 14 درصد (حدود 3 میلیون نفر) زن سرپرست هستند که از میان حدود 3 میلیون زن سرپرست، حدود 2 میلیون و 600 هزار نفر از آن ها بیش از 60 سال سن دارند؛ به عبارت دیگر 86 درصد از زنان سرپرست خانوار سالمند هستند که از این میان حدود 63 درصد از آن ها تنها زندگی می کنند. در خوشبینانه ترین حالت می توان ادعا کرد حدود 40 درصد از سالمندان از تمکن مالی برخوردار هستند. حدود 5، 1 میلیون نفر از افراد تحت پوشش کمیته امداد سالمند هستند، اما ممکن است برخی سالمندان امکان تحت پوشش بیمه قرار دریافت را نداشته باشند و با دریافت حداقل حقوق خود یا کمک آشنایان بتوانند مخارج زندگی خود را تأمین کنند. اگرچه توانسته ایم امید به زندگی را در جامعه افزایش دهیم، اما امید به زندگی توأم با سلامت وجود ندارد و به همین خاطر و با عنایت به افزایش آمار سالمندان در جامعه لازم است تا این قشر دراولویت قرار گیرند.

اخبار گروه سایر رسانه ها صرفا بازنشر اخبار سایت ها و خبرگزاری هاست و خبرنگاران هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد.

بازگشت به صفحه رسانه ها

منبع: خبرگزاری تسنیم
انتشار: 17 آبان 1399 بروزرسانی: 17 آبان 1399 گردآورنده: onedaynet.ir شناسه مطلب: 1195

به "مادربزرگ های تنها" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مادربزرگ های تنها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید