سیاست خارجی ترامپ شیزوفرنیک است
به گزارش مجله تور یک روزه، خبرنگاران - سرویس بین الملل: در پی اعتقاد ترامپ مبنی بر اینکه پیمان ناتو هزینه های دفاع از اروپا را به آمریکا تحمیل نموده است، او از متحدان اروپایی خود خواسته است تا هزینه های بیشتری را در این پیمان متقبل شوند.
در این راستا نشنال اینترست در مقاله ای یه قلم آکشُب گیریدرداداس (Akshobh Giridharadas) به آنالیز این درخواست ترامپ از متحدان اروپایی خود و نگرش ترامپ به این پیمان بین المللی پرداخته است. آکشُب گیریدرداداس گزارشگر سابق شبکه نیوآسیا (NewAsia) سنگاپور بوده و برای نشریات مختلفی از جمله مجله دیپلمات ژاپن و بنیاد تحقیقاتی آبزرور می نویسد.
پس از روزولت سیاست خارجی آمریکا در موقعیتی نبوده است که برای چگونه رفتار کردن تا این حد دچار تردید باشد و جای بحث وجود داشته باشد.
شیزوفرنی سیاست خارجی ترامپ شاهد بیرون آمدن از بسیاری توافقات تجاری چند جانبه و روی برگرداندن از پیمان های امنیتی معمول مانند ناتو بوده است. این کار باعث شده تا متحدانش از او فاصله بگیرند و رقبای پیشین او مانند روسیه به طور بی سابقه ای احساس راحتی نمایند.
ترامپ دنباله رو پوپولیسم جکسون است، یعنی تنها در زمان های ناتعیینی بر سیاست خارجی متمرکز می گردد و به سیستم حمایت از فراوریات داخلی خود باور دارد. اکنون او چالش جدیدی را در روابط خود با کشورهای اروپایی عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به نمایش گذاشته است که از مدت ها پیش قابل پیش بینی بود. حتی ناکارآمدی و منازعات آن هم عادی و تکراری شده است.
برای مدت طولانی است که رابطه با کشورهای عضو ناتو را می توان مانند ازدواج کسالت آوری دانست که امور خارج از آن یعنی تهدید امنیتی روسیه برای کریدور اروپای شرقی چاشنی آن شده است.
سیاست خارجی ترامپ سه ستون دارد که فکر به آنها او را هیچ گاه رها نمی نماید. اولین آنها این ایده است که توافقاتی که بین آمریکا و متحدانش بسته شده به ضرر آمریکا تمام می شوند؛ دومی این است که سیاست تجارت آزاد کارگران آمریکایی را فقیرتر و ضعیف تر نموده است؛ و سومی این است به عنوان یک رهبر قوی او می تواند به جای همکاری با متحدانش با خود افراد قدرتمند اقتدارگرا به یک قرارداد بهتر برسد.
او احساس می نماید آمریکا نسل ها است که در دام هزینه های امنیت دنیای گرفتار شده است.
آمریکا امنیت اروپا را تأمین می نماید ولی در عوض چیز زیادی به دست نمی آورد. مهمترین مساله مربوط به رابطه با کشورهای اروپایی عضو ناتو بی تفاوتی آمریکا به تضمین امنیت آمریکا است. نظر او با همه پیشینیان دوران پس از جنگ که پذیرفته بودند بر عهده دریافت بخش عمده امنیت اروپا یک منفعت ملی اساسی و مبنای نظامی است که غرب راهنمایی آن را بر عهده دارد فرق دارد.
دیدگاه ترامپ به ناتو این است که هزینه هایی که آمریکا متحمل می گردد به دلیل پیمانی است که با پختگی و تجربه تنظیم نشده است چرا که اروپاییان در آن شرکت بسیار کمی دارند ولی همه سود متعلق به آنهاست. ترامپ به دنبال آن است که منافع آمریکا را کم جلوه دهد و این منافع را به مطمئن ترین و مالی ترین شکل ممکن ارتقا دهد و آنچه تحت تأثیر این طرز فکر قرار می گیرد رابطه آمریکا و اعضای اروپایی ناتو است. در زمان آشفتگی مالی و کوشش برای بالا بردن سرانه فراوری ناخالص داخلی این ناراحتی وجود دارد که آمریکا دیگر از چنین توافقاتی سود نمی برد و آنچه از طرف متحدانش به او می رسد کم و کمتر می گردد.
احساس یک معامله بد معمولاً ترامپ را از متحدانش عصبانی می سازد و این عصبانیت حتی از عصبانیت او نسبت به دشمنانش نیز بیشتر است. فکری که ترامپ می نماید این است که دشمنان با قراردادهای خود ضربه سختی به آمریکا می زنند ولی دست کم موضع آنها تعیین و قابل پیش بینی است.
در نتیجه از نظر ترامپ اتحادیه اروپا که به علت رهبری قوی نامی از آن برده نشده محکوم است.
او چند روز پس از رأی گیری درباره برگزیت گفت: من فکر می کنم اتحادیه اروپا به سوی فروپاشی پیش می رود.
اعتقاد ترامپ به رهبری قوی تر به این معنی است که او اعتقاد دارد کشورهای دموکراتیک نمی توانند قوی شوند مگر آنکه یک رهبر جسور داشته باشند.
به طور خلاصه ویژگی های ترامپ نشان دهنده گونه ای از آمریکایی گرایی است که یک ناسیونالیسم آشکار و پوپولیسم را در خود دارد تا دنیا گرایی عملی.
حمایت نمایندگان ترامپ تجارت آزاد را چیز بدی می دانند. هرچند خود ترامپ لزوماً فکر نمی نماید تجارت آزاد چیز بدی است. چیزی که او تقریباً از آن متنفر است توافق تجاری چند جانبه است؛ او به جای آنها توافق های فردی را ترجیح می دهد. در مبارزه انتخاباتی سال 2016 او با اشاره به پرفروش ترین کتابش به نام هنر معامله اغلب راهی که تصمیم داشت در پیش بگیرد را مورد تحسین قرار می داد و اکنون شاهد استادی او در به انجام رساندن توافقات هستیم!
در حالی که متحدان اروپایی شریکان اصلی کوشش هایی است که در راستای سیاست خارجی آمریکا و به ویژه در زمینه عملیات نظامی انجام می گیرد اتحادیه اروپا نباید مطمئن باشد که روابط بین المللی آنگونه که هستند ادامه پیدا می نمایند و باید مسئولیت بیشتری برای دفاع از خود بر عهده گیرد و در پی ایجاد انعطاف علیه آمریکایی باشد که اکنون بیشتر منافعش برایش موضوع دارد.
در خاتمه جنگ دنیای دوم آمریکا طراح پیشرو نظام بین المللی لیبرال بود. پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در آن موقع توسط طرح بازسازی اروپا معروف به طرح مارشال پایه گذاری شد. بعضی مفسران و تحلیلگران حوزه جغرافیای سیاسی این پیمان را همیشگی و متعلق به همه زمان ها می دانند.
در عصر تفکر انتقادی این افکار ترامپ است که مورد انتقاد متحدانش واقع می گردد. در حالی که با ظهور هوش مصنوعی شاهد چهارمین انقلاب صنعتی هستیم وقتی صحبت درک چند جانبه گرایی در میان است متوجه می شویم این ترامپ است که از هوش مصنوعی برخوردار است. به جای ایجاد عرصه گسترده برای تجارت او گزینه تنگ کردن این عرصه و به باد انتقاد دریافت و تهمت زدن را در پیش گرفته است.
در حالی که اکنون برگزیت برای اتحادیه اروپا یک چالش است به نظر می رسد رهایی از ترامپ برای احیای رابطه موجود در پیمان ناتو برای این اتحادیه چالش مهم تری باشد.
ارمغان ترامپ برای اروپا منتظر گذاشتن او برای رسیدن به روابط بهتر در ناتو بوده حال باید دید در خصوص آمریکا چه خواهد نمود و می تواند آمریکایی قدرتمند به وجود آورد یا خیر.
منبع: خبرگزاری مهر